ما فقط نورافکنهای خود را روشن میکنیم تا دوردستها را ببینیم، و احساسی که میتوان از چیزهای نزدیک خود داشته باشیم توسط مغز فیلتر میشوند. مغز ما فقط مشغول پیشبینی نگرانیهای آینده به سر میبرد، این در حالی است که لحظههای حال را از دست خواهد داد. گویی که هرگز درک نخواهیم کرد چگونه پیر شدیم و معنایی برای زندگی بهتر نخواهیم یافت
چگونه زندگی بهتری داشته باشیم؟
آیا تابهحال به دنبال چیزی بودهاید که پسازآن متوجه شوید در دستتان بوده است؟ و یا اینکه عینک خود را گمکردهاید و سپس آن را روی صورتتان یافتید؟
مغز انسانها برای سرعت دادن به پردازش خود بهناچار بخش زیادی از دادههای خود را فیلتر میکنند تا انسانها بتوانند با محدود اقلام روبرو شوند و آنها را احساس کنند. زمانی که لباس میپوشید، پوست پای شما بهراحتی وجود جوراب را احساس میکند، اما تنها کافی است مدتی از آن بگذرد، در این لحظه دیگر شما متوجه بودونبود آن جوراب نمیشوید. مغز شما وجود آن جوراب را فیلتر کرده است. این ویژگی مغز باعث میشود شما از احساس هزاران هزار دادههایی که در روزمره خود با آن روبرو هستید نجات یابید.
همانطور که هر منفعتی ممکن است معایبی را با خود ببار آورد. مغز با فیلترینگ، تر و خشک را باهم میسوزاند، بخشی از لحظههای شیرین زندگی نیز بدون آنکه از آن لذت ببرید فیلتر میشوند. و شما ا از یک زندگی بهتر محروم میکند. تصور کنید مکان مناسبی را برای سفر و یا پیکنیک انتخاب میکنید و آن لحظه که در آن مکان قرار میگیرید، از یکایک جزئیات زیبای آن نمیتوانید لذت ببرید. رایحه گل تنها چند ثانیه حس رضایتمندی را به شما انتقال میدهد و پسازآن فیلتر میشود. یک عکس قدیمی خاطر انگیز حس بهتری را برایتان ایجاد میکند نسبت به زمانی که در آن مکان قرارگرفته بودید.
آیا تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که حتی نمیتوانید چند ثانیه از پروسه مسواک زدن را عمیقاً احساس کنید. شما روی حالت خلبان خودکار تنظیمشدهاید. زندگی شما درحرکت است طوری که آگاهانه نقشی درحرکت آن ندارید. ما فقط نورافکنهای خود را روشن میکنیم تا دوردستها را ببینیم، و احساسی که میتوان از چیزهای نزدیک خود داشته باشیم توسط مغز فیلتر میشوند. مغز ما فقط مشغول پیشبینی نگرانیهای آینده به سر میبرد، این در حالی است که لحظههای حال را از دست خواهد داد. گویی که هرگز درک نخواهیم کرد چگونه پیر شدیم و هیچگاه مفهومی از زندگی بهتر را درک نکردیم.
برخی از مواردی که میتوان در مقابل برخی از فیلترهای مغز ایستادگی کرد، عبارتاند از:
هوشیار باشید!
همانطور که گفته شد وجود فیلترهای مغز، سرعت پردازش دادههای دریافتی را بالا میبرد و مکانیسم بسیار مفید در بالا بردن تمرکز، کاهش درد، نادیده گرفتن موارد منفی و غیره است و از طرفی ما به هر دلیلی قادر به حذف آنها نیستیم؛ اما بهترین ابزار ماندن و در لحظه زندگی کردن، هوشیاری است. اگر آگاهانه به تکتک کارهای روزانه خود توجه کنیم آنگاه میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. در زمان مسواک زدن برس را بر روی دندانهایمان لمس کنیم هر حرکتی را که انجام میدهیم بر روی آن متمرکز شویم، اجازه ندهید افکار مزاحم تمرکز شمارا از بین ببرند. تصویرسازی کنید تا در لحظه باقی بمانید و از انجام کاری که میکنید لذت ببرید.
مراقبه کنید!
کلاسهای مدیتیشن نقش بسیار مهمی در کنترل تمرکز دارند، با مراقبه کردن میتوانید توجه خود را بر اشیا و لحظههای زندگی خود متمرکز کنید، فراموش نکنید زندگی همین لحظههایی است که ما انجام آن را در حالت خلبان خودکار قرار دادهایم. عمیقاً به گل خیره شوید، آن را لمس کنید، بو کنید. ببینید تا چه اندازه میتوانید بر روی آن متمرکز شوید. آنچه را دوست دارید بشنوید و آن صدایی که شمارا آزار میدهد فیلتر کنید.
مسائل آینده را در آینده رسیدگی کنید!
هرچه مغز خود را از نگرانیها و احساسات مخرب پاککنید، فضای بیشتری را برای احساسات رضایتبخش باز میکنید. بخشی از افکار ما صرف پشیمانی از گذشته و برخی صرف پیشبینی نگرانیهای آینده میشود. آینده را به آینده بسپارید وزندگی را در حالت پیشفرض “لحظههای اکنون” تنظیم کنید. برای رهایی از افکار مخرب، مقاله روابط آینده و گذشته را از دست ندهید.