نقطه شروع هر کسبوکاری مسیر و تداوم آن را مشخص میکند. جهت دماغه یک هواپیما در هنگام برخاستن مشخص میکند که قصد حرکت به چه شهر یا کشوری دارد. از این خاطر هر شروعی یک انرژی بسیار بالایی را در استارت آپ به خود اختصاص میدهد اما این فشار تنها تا کنده شدن چرخ ها از زمین و اوج گرفت با شما خواهد بود و پس از احساس کردن ثبات درحرکت، بهتبع انرژی کمتری از شما صرف میکند.
نقشه راه یک استارت آپ
خیلی ساده، محصولی را ارائه دهید که در نگاه مشتری ارزشمند است. بدون شک ایده و یا محصولی که قرار است با آن دنیا را تغییر دهید در نگاه شما بینقص به شمار میآید اما ممکن است باب سلیقه مخاطب هدف قرار نگیرد. صبر کنید کمی واژههای کلیدی گیجکننده شدند. اول درباره ارزش صحبت کردیم و بعد از واژه مخاطب هدف و محصول اسم بردیم. بیایید با این سه کلمه جاهای خالی داستان زیر را پرکنیم و اولین قدم استارت آپ خود را استوارتر بگذاریم.
روزی روزگاری…
سه نفر وارد یک رستوران میشوند تا غذایی ارزشمندی تهیه کنند. نفر اول که قشر کارمند جامعه را تشکیل میدهد به دنبال یک غذای ارزانی میگردد که حجم آن بهاندازهای باشد که آن را تا قبل از رسیدن به خانه سیر نگه دارد. بنابراین غذایی را ارزشمند میداند که از حجم بالا و قیمت مناسب برخوردار باشد. و اما نفر دوم که قید غذای خانگی را زده تا یک غذای متفاوت را امتحان کند، ارزش غذا را در تنوع و خوشمزگی آن میبیند و نفر سوم ارزشمندترین غذا در نگاه آن چیزی است که کاملاً سالم و ارگانیک باشد.
بنده خدا صاحب رستوران که بهتازگی استارت آپ خود را راهاندازی کرده با سه سلیقه متفاوت روبرو است. مسلماً با تمام تلاش خود بتواند یک غذایی درست کند که بهصورت نسبی سلایق آنها را پوشش دهد. چون مواردی که باعث خوشمزه شدن غذا میشود ممکن است قیمت آن را افزایش دهد و یا بار تغذیه غنی نداشته باشد. شاید راهحلی که او انتخاب میکند در حین کاربردی بودن آن خیلی به مزاج ما سازگار نباشد. و اما آن راهحل چیست؟
استارت آپ سه مرحلهای!
برای اینکه بخش اعظم افرادی که جلوی ویترین شما عبور میکنند و یا وارد مغازه میشوند را ترغیب به خرید کنید باید بدانید. همه آنها نمیتوانند مشتریان شما باشند پس بجای اینکه همه آنها را راضی نگهدارید بهتر است
در مرحله اول، یک بازار کوچکی برای خود در نظر بگیرید. اگرچه همچنان افراد فکر میکنند با گسترش یک بازار، شانس فروش افزایش مییابد ولی بهتبع سلیقههای آنها نیز متنوعتر میشود. بنابراین اولین گام کارآفرینی خود را با انتخاب یک بازار کوچک شروع کنید.
در مرحله دوم، با ذرهبین خود به درد و نیاز بازار پی ببرید. اینکه آنها چه کالایی را ارزشمند میدانند و برای چه محصولی بدون احساس درد پول میپردازند. ارزش را از نگاه آنها تعریف میکند. اما تا میتوانید نیازهای آنها را پیشبینی نکنید و به دل بازار بزنید و اطلاعات درستی از آن استخراجکنید.
در مرحله سوم، مواردی که مستقیماً به درد آنها پاسخ میدهد و از نگاه مشتری ارزش محسوب میشود را در دل محصول خود قرار دهید. اینگونه بدون نیاز بهصرف زمان برای مجاب کردن و یا تخفیف دادن، امکان خریده شدن آنی کالای خود را افزایش میدهید.
نکته:
بازار شما نباید آنقدر کوچک در نظر گرفته شود که تنها افراد اندکی را تحت شعاع خود قرار دهد و نه تا حدی گسترش یابد که مجبور شوید برای پوشش دادن نیازهای آنها دائماً در حال تولید محصول جدیدی باشید.